سفارش تبلیغ
صبا ویژن






خبـرنـامه

آخرین بروزرسانی وبلاگ در ایمیل شما


 

آمار وبلاگ
   بازدید امروز : 185
   بازدید دیروز : 224
   کل بازدید : 363865

ما را تمام لذت هستی به جستجوست
در پشت چارچرخه ای فرسوده
کسی خطی نوشته بود:
" من گشته ام، نبود!
تو دیگر نگرد، نیست "
این آیه ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت
چشمم برای این همه سرگشتگی گریست...
چون دوست در برابر خود می نشاندمش
تا عرصه بگوی و مگوی می کشاندمش
در جستجوی آبی حیات؟
در بیکران این ظلمات آیا؟
در آرزوی رحم؟ عدالت؟
دنبال عشق؟
دوست؟
ما نیز گشته ایم!
و آن شیخ نیز با چراغ همی گشت...
آیا تو نیز چون او " انسانت آرزوست؟ "
گر خسته ای بمان و گر خواستی بدان؛
ما را تمام لذت هستی به جستجوست
پویندگی تمامی معنای زندگیست
هرگز 
" نگرد، نیست "
سزاوار مرد نیست!

فریدون مشیری



برچسب ها :
[ شنبه 90/8/14 ] [ 1:7 عصر ] [ Hany ]
درباره من

من به هیاءت " ما " زاده شدم؛ به هیاءت ِ پُرشکوه ِ انسان - تا در بهار گیاه به تماشای رنگین‌کمان پروانه بنشینم، غرور کوه را دریابم و هیبت دریا را بشنوم - تا شریطه‌ی خود را بشناسم و جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا دهم، که کارستانی از این‌دست، از توان درخت و پرنده و صخره و آبشار بیرون است.
امــروز
   پنج شنبه 103 آذر 22
   ساعت 5:48 عصر
آرشیو مطالب
لینک دوستان